سالیان سال در دبستانهای مختلف لارستان و در اواخر خدمتش در دبستان پیرنیا (کمیل امروزی) روبروی باغ ملی کلاس چهارم ابتدایی تدریس میکرد. ایشان فرزند معمار و استاد مهدی مهندس بود.
منزل ایشان در شهر قدیم لار محلهی پیرغیب، جنب امامزاده میر حمزه (ع) واقع است. اشعار زیادی در وصف ائمه بهویژه در رثای شهادت امام حسین (ع) سروده است. اشعار ایشان توسط مداحان شهر از جمله حاج محمدرضا عسکری و به خصوص فضل الله اخضری که نوحهخوان بهنام شهر و محلهی پیرغیب بود خوانده میشد. ایشان حق استادی در کلاس چهارم ابتدایی به گردن حقیر را نیز دارد.
عبدالصمد مهندس فرزند حاج رضا در خصوص مرحوم پدرش چنین بیان میدارد:
ایشان از دوران نوجوانی که بنده هنوز متولد نشده بودم علاقه عجیبی به ائمهی اطهار داشته است. در دورهی جوانی در سینهزنی شرکت میکرد.
بعدها اقدام به سرودن اشعار آیینی و نوحه نوشتن برای مداحان میکند. طبع شعر و علاقهی زیادی به کتاب خواندن اشعار بهویژه اشعار حافظ داشت. مداحانی که از اشعار ایشان استفاده میکردند حسن احمدی، حاج محمدرضا عسکری و بیش از 20 سال اشعار نوحه به فضل الله اخضری و برادرانش (خلیل و لطف الله) داده است. نوحهخوانهای دیگر از محلات هم از اشعار پدرم استفاده میکردند. نوحهی ختم هم توسط ایشان نوشته میشد. طبع شعر لاری نیز داشت.
گلزار خزان شد/ بابش نگران شد/ چون بلبل گلزار حسین غرقبان شد/ در لحظه جهان شد/
اصغر من تشنهی آب است خدایا چه کنم/ قلب من از غصه کباب است خدایا چه کنم
خاطرهای از پدرش را چنین بیان میکند: یک غدهی بزرگ در صورتش نمایان شده بود و خیلی ناراحت بود؛ شب خوابید و صبح که بیدار شد کنار آینه ایستاده و نگاه به خود میکرد؛ به من گفت این غده نسبت به چند روز پیش کوچکتر نشده است؟ بنده هم تأیید کردم و گفتم مگر قرص یا دارویی مصرف کردید؟ گفت نه، دیشب خواب دیدم در مکانی تعدادی از بچهها برای امام حسین (ع) سینه میزنند و یک نفر آمد بدون اینکه صورتش ببینم دست به صورتم کشید!...